رمضان ، چه زیبا بود آن لحظات قدسی که اهالی لاهوت غنچه غنچه ی اجابت را بر زمین خشکیده ی دست های لرزان ناسوتان می کاشتند و زمزمه العفو درماندگان خاک با ربنای قدسیان افلاک در هم گره می خورد و در بارگاه احدی اعتبار می یافت .
رمضان ، بار بستنی و رفتنی و کریمانه بر سفره عیدمان نشاندی ، عیدی آنچنان بزرگ که برای آخرین فرستاده آسمان و محبوب اهالی هر دو جهان گنج و شرافت و کرامت و افزونی است.
چه آمدنی ؟ چه رفتنی ؟
خرامان آمدنی و شتابان رفتنی
با قرآن رسیدی و با علی (علیه السلام) بازگشتی
قدر و درد را به یک جا امانت دار بودی
قدر تو در نزول آیات ربانی و درد تو در سکوت شکوه مند و وداع غریبانه ی علی (علیه السلام) با گل های کوثر نشان فاطمی (س) بود.